با سلام
در پی درخواست اهالی محترم منطقه سیاهکوه نسبت به استقراره یک دستگاه آمبولانس در خانه بهداشت منطقه سیاهکوه
با توجه به مشکل نبودن وسیله عمومی و شخصی در منطقه و فاصله زیاد تا 115 دهسرد اگر خدایی نکرده در منطقه وضعیت اورژانسی برای کسی پیش بیاید تا پیدا کردن وسیله جهت انتقال وی و یا رسیدن115 به منطقه سیاهکوه فکر نمیکنم جان سالمی بدر ببرد لذا از رئیس محترم شورای اسلامی روستا خواهشمندم مکاتبات مربوطه را انجام داده تا عزیزان سیاهکوهی(عین الله شهابی نژاد) که در راس کارند نسبت به رفع مشکل اقدامات لازم را انجام دهند.
پیشاپیش از زحمات کلیه عزیزانی که در جهت رفع مشکلات سیاهکوه اقدام میکنند سپاسگزارم
موفقیت روزافزون این عزیزان و خانواده محترمشان را از درگاه خداوند مننان خواستارم
منت خدای را عز وجل ،که طاعتش موجب قربتست وبشکر اندرش مزید نعمت.
جناب آقای احسان شهابی نژاد
از ابراز لطف شما صمیمانه سپاسگزاریم واز خداوند منان برای شما که با کار فرهنگی خود سعی در اعتلای فرهنگ سیاهکوه دارید آرزوی موفقیت داریم.
با سلام خدمت شما
امروز یاد خاطره ای افتادم یکی از روزهای تابستون زمانی که حدودا 13الی14سال داشتم عضله ساق پام خیلی عمیق پاره شد به طوری که استخوان پام دیده میشد خون با فشار زیاد بیرون میزد منو به خونه بهداشت بردن اطرافیام همه دادو بیداد میکردند عین الله شهابی مثل همیشه خونسرد و لبخند به لب اومد زخمم رو معاینه کرد گفت 3تا بخیه میخواد بیحسی نداریم اما نخ بخیه داریم باید تحمل کنی وقتی شنیدم بیحسی ندارن زیر بار نرفتم اما اون مثل همیشه کار خودش رو کرد با کمک چند نفر از هم محلیها 3تا بخیه بدون بیحسی به پام زد و روزای بعد میرفتم خونه بهداشت پانسمانش رو عوض میکردم بعد از حدود یکی دو هفته خوب شد.
با خود فکر میکنم که اون زمان قدیم توی این روستای دور افتاده با اون جاده و نبودن وسیله اگه میخواستن منو با اون وضعیت خونریزی به شهر برسونن چه قدر درد میبایست بکشم خدا خیرش بده
این یکی از هزاران هزار خدمت ارزنده و قابل تقدیر آقای عین الله شهابی نژاد در منطقه سیاهکوه بود
لذا برخود واجب دانستم که از طرف خودم و تمام اهالی سیاهکوه از زحمات آقای عین الله شهابی نژاد چه در دوران خدمت خود در خانه بهداشت سیاهکوه و چه در زمانی که محل کار ایشان به شهرستان انتقال پیدا کرد تشکر و قدردانی نمایم چرا که نامبرده در دوران خدمت خود در خانه بهداشت سیاهکوه با وجود امکانات کم و مشکلات زیاد به خوبی از پس بیماریها و بهداشت منطقه بر میومد وقت و بی وقت با خونسردی تمام بیمار مراجعه کننده رو معاینه و درمان میکرد ویا در صورت نیاز هرموقع از شب وقتی که قاصدی میومد و خبر بدحال بودن فردی رو در روستاهای اطراف میداد با موتور به روستاهای اطراف مراجعه میکرد و کارهای مربوط به درمان رو انجام میداد و اگر هم نیاز به اعزام بیمار به شهرستان بود خودش میبایست زحمتش رو بکشه چون تنها ماشین خودش دردسترس بود
وقتی که ایشان محل کارش به مرکز بهداشت شهرستان انتقال پیدا کرد از خونه بهداشت سیاهکوه غافل نشد و هفته ای چندبار سرکشی میکرد و کارهای مربوطه انجام میداد با گرفتن سهمیه دارو هیچ وقت داروخونه خونه بهداشت خالی نمیموند هیشه پیگیر کارهای مربوط به اعزام دکتر به منطقه بودند وخیلی کارهای دیگه که من و خیلی از هم محلی های عزیز از اونا بیخبریم
از خداوند مننان برای ایشان و خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر پراز خیر و برکت جهت ادامه خدمت خواستارم.
کبک (Chukar Partridge) پرنده ای است از راسته ماکیان و از خانواده قرقاول. این پرنده که جثه ای تقریبا به اندازه یک مرغ دارد، ساکن کوهستان است و از برگ و دانه گیاهان تغذیه میکند. اغلب با راه رفتن ازکوه بالا میرود و پروازش بخاطر سنگینی جثه، نزولی و به سمت پایین است.
قدیما وقتی اطراف سیاهکوه برا گردش به دل طبیعت میرفتی هرجا پا میذاشتی صدای کبک و تیهو و پرندگان آرامش خاصی بهت میداد اما بعضی افراد وقتی به گردش میرفتند تفنگی همراه خود میبردند و به شکار این پرندگان میپرداختند تا اینکه تعداد تفنگ و شکارچی ها زیاد شد و هر روز صدای شلیک گلوله ها چندین برابر شد و نسل این پرنده زیبا در منطقه سیاهکوه در حال انقراض است.
عزیزان بیائید راه حلی برای جلوگیری از شکار این پرندگان زیبا پیدا کنیم
کاش قدر این نعمتهای الهی رو بیشتر میدونستیم
برای دیدن عکسها در اندازه واقعی روی آنها کلیک کنید
ساکنان برخی مناطق جنوب غربي کرمان از مشاهده شی نورانی و شنیده شدن صدای مهيب آن در آسمان خبر می دهند. | |
ارم نیوز:به گفته اهالی روستاهای سیاهکوه در اطراف منطقه بافت کرمان، طی روزهای اخیر چند شی نورانی در آسمان این منطقه کوهستانی دیده شده که دقایقی بعد با صدایی مهیب همراه بوده است. هرچند نیروهای امنیتی محلی تاکنون اثری از سقوط شی پرنده در آنجا مشاهده نکرده اند اما با توجه به اینکه ارتفاعات سیاهکوه به شدت صعب العبور است نیاز به بررسی دقیق هوایی خواهد بود. البته شایعه سقوط شهاب سنگ نیز در بین مردم قوت گرفته است اما شاهدان می گویند این اشیاء نورانی در عرض آسمان حرکت می کرده است. |
|
|
یادش بخیر ایامی مدرسه می رفتیم از معلمامون خیلی می ترسیدیم
آخه خیلی بیرحم بودن با چوب کابل کمربند هرچی که بیشتر درد داشت کتک میزدند
ولی یکی از معلمامون (ابراهیم آتشک)کمتر از کابل وکمربند....استفاده می کرد بیشتر از دست (سیلی)و تنبیهات روحی استفاده میکرد.
یادمه یه روز فصل امتحانات عصر رو پشته پشت خونه یحیی داشتیم چوکلی بازی می کردیم سرگرم بازی بودیم که صدای موتورش شنیدیم هر کدوم از بچه ها جایی فرار کرد و قایم شد پسر خاله ام وحید پرید داخل کرم یحیی منم که هرچی می گشتم جایی پیدا نمی کردم دویدم دنبال پسر خاله ام دوتایی رفتیم داخل کرم درپوش کرم(جوال)انداختیم پایین منتظر بودیم تا رد بشه بیاییم بیرون غافل از اینکه ما رو دیده بود .
اومد موتورش زد جلو کرم با چند تا از دوستاش همونجا ایستاد و شروع به صحبت کرد اصلا به رو خودش نیاورد که ما داخلیم ما هم از ترس جرات نفس کشیدن نداشتیم داشتیم خفه می شدیم بعد از حدود نیم ساعتی در کرم باز کرد گفت بیاین بیرون با هزار ترس و لرز اومدیم بیرون گفت برین کتابتون بخونین وای بحالتون صبح نمره کم بگیرین
رفتم خونه هرچه می خوندم و هرچه می خاروندم
باور کن اون شب کک های داخل کرم که افتاده بودن بجونمون تا صبح نذاشتن نه بخونم نه بخوابم
بعد از یه مدتی همون معلم شد داماد عمه ام اگه جلوتر میدونستم کمتر ازش حساب میبردم
(خاطرات کودکی با تموم سختیهاش یادش بخیر)
مسجد جامع سیاهکوه سال1360 تاسیس شد در سالهای ابتدایی تاسیس کرسی از سنگ و سیمان با ارتفاع نیم متر ساخته شد یکی دو ماشین آجر سفال و آهک و سیمان تخلیه شد وتا سال 1370 به حال خود رها شد که به مرور زمان آجر و آهک تخلیه شده از بین رفتند و سیمانهای آن توسط افرادی برده شد که بعدا با پشتکار آقای علی شهابی نژاد عضو هیات امنا مسجد برگردانده شدند و تا اینکه در سال 1370 هیات امنا مسجد متشکل از آقایان علی شهابی نژاد و عین الله شهابی نژاد و حاج ملک شهابی نژاد انتخاب شدند و آستین همت بالا زدند ابتدا شماره حسابی به شماره جاری6417 در صندوق قرض الحسنه شهید شاهرخی بافت به نام مسجد جامع افتتاح نمودند سپس به تامین اعتبار پرداختندو شروع به ساخت مسجد کردند ابتدا کرسی آن را تکمیل نمودند سپس شروع به دیوار چینی با سنگ و سیمان نمودند بعد از خرید آهن شروع به سقف زنی کردند بعد از آن پشت بام قیر گونی و داخل آن را به زیبایی هرچه تمام ساختند بعد از آن با خرید قالی و کناره های سجاده شکل و پرده و کمکهای مردمی داخل آن را موکت و فرش نمودند سپس به فکر انباری و اتاقی جهت استراحت روحانی که در ماه های رمضان یا محرم به سیاهکوه اعزام میشد افتادند که دو باب اتاق با زیر بنای حدود40 متر از آقای اکبر آتشک خریداری کردند وشروع به مرمت و سرامیک کردن آن کردند بعد از اتمام این دو اتاق به تجهیز وسایل آشپزخانه پرداختند وسایلی از قبیل ظرف اعم از بشقاب کاسه دیگ بزرگ قاشق و.... وسایل چایی اعم از استکان و کتری و سینی و... امکانات آشپزخانه اعم از اجاق گازهای بزرگ چند شعله همراه با کپسولهای بزرگ و....خریداری کردند با توجه به سردی هوا و بارندگی در زمستان به فکر ساخت آبدار خانه و آشپزخانه افتادند که درکمترین زمان با پشتکار گیری هیات امنا محترم آبدارخانه ای با متراژ15 متر مربع و آشپزخانه ای با متراژ حدود 30 متر مربع ساخته شد بعد از آن امکانات مسجد اعم از وسایل آشپزخانه؛کتابخانه؛منبر؛دستگاه های صوتی؛وسایل هیات(زنجیر طبل سنج و....)تهیه و تکمیل کردند بعد از آن با کمک دهیار روستا در کنر مسجد حسینیه با متراژ80 متر مربع احداث کردند بعد از آن به ساخت سرویس های بهداشتی پرداختند داخل حیاط مسجد درختکاری کردند و بعد از آن دیوار حیاط مسجد به متراژ30*50متر ساختند در طول این سالها هیات عزاداران مسجد جامع استرخوئیه سیاهکوه تشکیل دادند و هر سال عزاداری های مربوطه را با شکوه هر چه تمام برگزار میشد.
در ماه محرم وقتی اهالی روستاهای اطراف به روستای استرخوئیه آمدند پیشرفت و امکانات مسجد را دیدند تشویق شدند و به فکر ساخت مسجد در روستای خود افتادند و شروع به ساخت کردند.
در طول سالهای ساخت افراد خیری بودند که کمکهای مالی زیادی به مسجد کردند که با کسب اجازه از هیات امنا مسجد و این عزیزان خیر نام آنها را به پاس تقدیر و تشکر از آنها مینویسم
1-دکتر اسماعیل کریم قاسمی
2-سرکار خانم مریم شهابی نژاد
3- سرکار خانم سلطنت شهابی نژاد
4-سرکار خانم کنیز شهابی نژاد
و دیگر عزیزانی که با کمکهای مالی خود هیات امنا مسجد را در ساخت و ساز کمک کردند انشاءالله توشه سفرآخرت این عزیزان باشد
در پایان جا دارد به نوبه خودم از زحمات هیات امنا مسجد جامع استرخوئیه سیاهکوه آقایان عین الله شهابی نژاد؛حاج ملک شهابی نژادوخصوصا آقای علی شهابی نژادتشکر و قدر دانی کنم
از هیات امنا مسجد خواستارم مطالب خود را بعد از ثبت نام در قسمت ورود اعضاء وبلاگ نوشته و ارسال نمایند
(شماره حساب جاری 6417 صندوق شهید شاهرخی بافت به نام مسجد جامع استرخوئیه جهت کمکهای نقدی شما عزیزان )
دکتر ناصر شهابی متخصص بیماری های عفونی و تب دار ، دکتر علی شهابی متخصص کودکان و نوزادان ، دکتر حسن شهابی دندانپزشک ، دکتر محمد شهابی پزشک عمومی ، دکتر منصور شهابی فیزیوتراپ ، پنج برادر پزشک و دکتر ماشاالله شهابی مسوول پزشکی قانونی بافت.
اینان برپاکنندگان درمانگاه موقتی هستند که در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی در سیاهکوه بافت ، نسخه و تجویزشان عشق بود و ارادت ، صفا بود و همت ، شفا بود و مروت ، وفا بود و سخاوت.
نیک اندیشی و منش نیک در نسخه هایشان هویدا بود ، باید بودی و عشق و علاقه به مرز و بوم ، به خانه مادری ، به سرزمین پدری و دوستی با هم ولایتی را می دیدی !
باید بودی و می دیدی این همه زیبایی ، معرفت و احسان را ، باید بودی و می دیدی این همه شفا و درمان را ، باید بودی و زمزمه و نجواهای دعابخیری بیماران را می شنیدی که چگونه به سوی فرزندان برومند حاج نصرالله شهابی روان است ، باید بودی و می دیدی این همه افتخار سیاهکوه را ، که چه بزرگوارانه مفتخر به خدمت به همنوع و هم ولایتی شده اند.
در درمانگاه موقت سه روزه آنان ، همه چیز رایگان بود ، ویزیت رایگان ، داروی رایگان ، فیزیوتراپی رایگان ، دندانپزشکی رایگان و چه زیبا پزشکان هر روز صندوقی پر از دعای خیر مردم به حسابشان واریز می شد و نام نیکشان در جای جای سیاهکوه ، در منزل به منزل سیاهکوه ، با افتخار حک می شد.
حرکت زیبا و پسندیده این پزشکان علاوه بر شفا و درمان همنوعان حاوی نکات و پند و اندرزهایی بود که قابل تحسین و تقدیر است و باید در محیطی آکنده از مهر و دوستی به آن پرداخت.
شاید این پزشکان حاذق سالیان سال به علت درس و مشغله کاری از زادگاه خویش دور بوده اند و فرصت رفتن به انجا را نداشته اند و در این سه چهار روز مواردی را دیدند که از درد بیمارانشان دردآورتر و عذاب آور تر بود ، کتمان نباید کرد ، فقر و نداری ، محرومیت و جور و سختی با آن همه دارایی را این پزشکان حاذق در منطقه سیاهکوه دیدند و لمس کردند و باور دارم اصالت و نجابت این روزها ی این جمع شهابی فرهیخته با تخصص های آنان در هم آمیخته شده و فکر و ذکرآنان را مشغول کرده است که بیشتر و بیشتر به زادگاه خود محبت ورزند و علاوه بر ادای دین و شفای دردمندان ، به فکر فرهنگ و مسائل اجتماعی آن دیار نیز باشند.
برپایی این درمانگاه ، تجربه شیرین و خاطره ای خوش بود که سال های سال در اذهان مردم شریف سیاهکوه بر جای می ماند و رد پای این پزشکان حاذق به مهربانی و نیکی در قلوب مردم آن دیار برجای خواهد ماند.
این حرکت پسندیده را باید مرهون هیئت امنای مسجد جامع اسطرخوئیه سیاهکوه بود ، که سختی ها و مرارت های برپایی درمانگاه را بدون هیچ منت و چشم داشتی به جان خریدند و علاوه بر این عمل نیک ، بانی یک کار فرهنگی دیگر هم در طول این مدت شدند و آن دعوت از سخنران سخنور حجت الاسلام والمسلمن حاج محمد شهابی معاون فرهنگی و قضایی اداره کل زندان های استان بود که در آن ایام با برپایی جلسات فرهنگی و مذهبی زیبایی کار را دوچندان کرد.
بر خود واجب می دانم به نیابت از مردم شریف سیاهکوه در این فضای مجازی از این پزشکان فرهیخته و ارجمند و از هیئت امنای مسجد جامع اسطرخوئیه سیاهکوه برادران علی شهابی نژاد و عین الله شهابی نژاد و همچنین ازحجت الاسلام والمسلمین حاج محمد شهابی تقدیر و سپاسگزاری نمایم.
من بیمار این حرکت زیبای این همه شهابی ام و دستی به کشکول می برم و به همراه دستان تب دار و رنجوری که در این سه روز با اشک چشمان شما پزشکان حاذق پاشویه شد ، سلامتی و سعادت را از درگاه خداوند منان برایتان آرزو می کنم .
باشد که پایتان غیر از مطب خودتان و درمان بیماران ، به هیچ مطب دیگری گذاشته نشود و سلامت و تندرست باشید.
باتشکر از آقای هرندی (نویسنده متن)
چند روز پیش با خبر شدیم دوست و هم محلی عزیزمان مهدی شهابی پور در منطقه قلعه گنج در حین انجام وظیفه در نیروی انتظامی قلعه گنج در حین تعقیب متهم در اثر سانحه تصادف به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
جا دارد خدمت خانواده این شهید نوجوان از طرف خودم و سایر هم محلیهای منطقه سیاهکوه شهادت این عزیز را تبریک و غم از دست دادنش را تسلیت عرض کنم
روحش شاد و یادش گرامی باد
اکثر شما هم محلی های عزیز انار سیاهکوه رو به خوبی میشناسین اناری که تا عید نوروز میمونه مهمونایی که از شهر میان و به دیدن اقوامشون میرن اگه خیلی عزیز باشن و از شهر اومده باشن صاحبخونه به انبار اناری میره و از انارایی که با بند به سقف آویزون کرده یکی دوتا میاره و ازش پذیرایی میکنه اناری که با گذشت چند ماه هنوز پوستش نرم و تازه است وقتی که اون رو از وسط نصف میکنی با دیدن دونه های قرمز و آبدارش چنان آب دهانت رو فرو میدی و با اشتهایی فراوان اونو میخوری وقتی که خوردی طوری دستت رنگی میشه که با آب و صابون هم پاک نمیشه اناری که در هیچ جای استان پیدا نمیشه حتی چترود کرمان
همیشه از انار سیاهکوه تعریف کردیم به بهترین دوستان و همکاران صوغاتی آوردیم ولی هیچ وقت به فکر نیفتادیم که با کاشت و تولید این محصول اونو به میدون تره بار و بازار معرفی کنیم وقتی از جلو میوه فروشی رد میشیم کناره میوه ها روی تکه ای کارتن نوشته شده سیب رابر؛ هندوانه ارزوئیه ؛هلو ماهان ؛انار چترود......اما هیچ وقت به ذهن هیچ یک از ما خطور نکرد که اگر انار سیاهکوه رو به بازار عرضه کنیم جایگاهش بالاتر از همه میوه ها قرار میگیره و قیمتش بیشتر
به جای آبیاری گردو و بادامهای کهن سال و خشک شده اونا رو از جا بکنیم و جاشون یک باغ اناری راه بندازیم و تا به ثمر نشستن انار چوب گردو بفروشیم
به جای خرید زمین و آپارتمان در شهر پول هامون رو در زادگاه خودمان سرمایه گذاری کنیم مثل مردم ارزوئیه ؛صوغان و.....
سیاهکوه اکثرا باغاشون مختلط(گردو؛ بادام؛ انار؛زردآلو و ......)است و سن هرکدوم از درختاش دوبرابر سن پدر بزرگامون رو داره و چون از اونا به ارث بردیم و یادگار اجدادمون هستن راضی به بریدن و کندن اونا نیستیم اگر این احساسات رو بیخیال بشیم درختای قدیمی و فرسوده رو بکنیم به جای اونا نهال درخت پرثمر سودآور مثل انار روده ای بکاریم ویه حوض بالا دست باغ احداث کنیم و یه پمپ و راه اندازی آبیاری قطره ای درآینده ای نه چندان دور دست کمی از مردم ارزوئیه و صوغان و....که همیشه حسرت سرمایه هاشون رو میخوریم نداریم
آری خواستن توانستن است اندکی همت باید.....
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
این برگ نوشته را تقدیم میکنم به اجداد و پدرانم، که با عرق و خون خود بیابانی را آباد و مهیا کرده اند، تا من در این آبادی چشم باز کنم و به هستی سلام دهم. باشد تا روزی که پای جای پای آنان گذاشته و زادگاهمان را آبادتر از این که هست نماییم.
چشمانت را باز کن، اصالتت را ببین. که بودی؟؟؟؟ چه شدی؟؟؟؟ هر آنچه هستی باش.
من منم. نه منه خیال! نه منه رویا و آرزو! مرآ انگونه که هستم باور کن!آن گونه که هستم ببین.
کاش کمک میکردی تا پلک شقایق خفته را با هم بگشاییم. با هم زادگاهمان را به اوج پرتاب کنیم. کاش بودی تا بام خوشبختی را با هم نقاشی کنیم. به رنگ ماندگار مهربانی.
دل نوشته هایت را با روبانی اسمانی، در بوقچه ای مهربانی برایم بپیچ و آن را به دست کبوتر ارزوهایت ده تا آن را در قسمت نظرات بگذارد. وطنم سیاهکوه، من به تو می بالم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
معرفی و موقعیت جغرافیای:
برای مشاهده در ابعاد واقعی بر روی تصویر کلیک کنید
منطقه سیاهکوه یکی از بخش های شهرستان ارزوئیه متشکل از چندین روستا(استخروئیه که مرکز سیاهکوه به حساب می آید. بنابدان.اونان. رزدر آباد. گودحوض. سفیدخانی و....) در جنوب شهرستان بافت، شرق شهرستان ارزوئیه و غرب شهرستان جیرفت واقع گردیده است. این منطقه دارای آب و هوای سرد و در برخی مناطق گرم و درختانی همچون گردو، انار،بادام،زردآلو، خرما، و مرکبات می باشد. منطقه سیاهکو به بخش ها و مناطق زیادی همچون چنچری، چاه انجیر، باغ پرکی، طاویقا، دِرنگی،جرنگ آباد، چاه جمال، دِرِشک، حاج یوسف، بنوباغ، بن گوهر و .... تقسیم می شود. شغل اکثریت مردم این ناحیه کشاورزی و دام داری می باشد. متاسفانه همانند اکثر روستاهای کشور، شهر نشینی باعث کاهش جمعیت و روی آوردن مردم این منطقه به شهرهای اطراف شده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
قدمت تاریخی:
نام خانوادگی اکثر مردم منطقه سیاهکوه شهابی می باشد. گفته می شود در گذشته های دور(حدودا 8 نسل قبل) در شهرکرد امروزی فردی به نام شهاب الدین با دولت وقت خود درگیر و به همراه هفت پسر خود به نام های شمس الدین، غیاث الدین و .... به استان کرمان مهاجرت کرده. پس از مدتی یکی از فرزندان وی در گذشت، سه تن از آنان به زادگاه خود برگشته و سه تن دیگر در مناطقی از استان کرمان به نام های سیاهکوه، رابر و بافت ساکن شدند. تمامی نسل فرزندی که در منطقه سیاهکو ساکن شدند به احترام جد بزرگ خود شهاب الدین نام خانوادگی خود را شهابی نهادند
یادش بخیر ایامی مدرسه می رفتیم از معلمامون خیلی می ترسیدیم
آخه خیلی بیرحم بودن با چوب کابل کمربند هرچی که بیشتر درد داشت کتک میزدند
ولی یکی از معلمامون (ابراهیم آتشک)کمتر از کابل وکمربند....استفاده می کرد بیشتر از دست (سیلی)و تنبیهات روحی استفاده میکرد.
یادمه یه روز فصل امتحانات عصر رو پشته پشت خونه یحیی داشتیم چوکلی بازی می کردیم سرگرم بازی بودیم که صدای موتورش شنیدیم هر کدوم از بچه ها جایی فرار کرد و قایم شد پسر خاله ام وحید پرید داخل کرم یحیی منم که هرچی می گشتم جایی پیدا نمی کردم دویدم دنبال پسر خاله ام دوتایی رفتیم داخل کرم درپوش کرم(جوال)انداختیم پایین منتظر بودیم تا رد بشه بیاییم بیرون غافل از اینکه ما رو دیده بود .
اومد موتورش زد جلو کرم با چند تا از دوستاش همونجا ایستاد و شروع به صحبت کرد اصلا به رو خودش نیاورد که ما داخلیم ما هم از ترس جرات نفس کشیدن نداشتیم داشتیم خفه می شدیم بعد از حدود نیم ساعتی در کرم باز کرد گفت بیاین بیرون با هزار ترس و لرز اومدیم بیرون گفت برین کتابتون بخونین وای بحالتون صبح نمره کم بگیرین
رفتم خونه هرچه می خوندم و هرچه می خاروندم
باور کن اون شب کک های داخل کرم که افتاده بودن بجونمون تا صبح نذاشتن نه بخونم نه بخوابم
بعد از یه مدتی همون معلم شد داماد عمه ام اگه جلوتر میدونستم کمتر ازش حساب میبردم
(خاطرات کودکی با تموم سختیهاش یادش بخیر)
زندگی
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
انتظار و هوس دیدن ونادیدن نیست
زندگی چون گل سرخ است
پر خار و پر از برگ
وپر از عطر لطیف
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و بر گ و گل و خار
همه همسایه دیوار به دیوار همند
تشکر از خانم امیری (دنیا)بابت ارسال این شعر زیبا
خاطرات کودکی
بچه که بودیم میرفتیم از داخل آشغالهای خونه بهداشت(درمانگاه)تعدادی سرنگ بر می داشتیم
میرفتیم سر قنات آب بازی یه قوطی پر از آب می کردیم می ذاشتیم کنارمون مینشستیم لبه استخر
سرنگهامون پر از آب می کردیم با فشار زیاد می پاشیدیم داخل استخر
اینجوری مسابقه می دادیم ببینیم از کی بیشتر می پاشه
یادمه یه روز که با سرنگ آب پاشی می کردیم
سرنگمو پر از آب کردم گرفتمش به سمت پسر عمه ام غلامرضا (پسر خدابیامرز علیخان)
خواستم خیسش کنم اما از شانس بد پسر عمه ام آشغالی سر سرسوزن گیر کرده
بود همینکه فشار دادم سرسوزن در رفت تو سر پسر عمه ام فرو رفت و گیر کرد
پسر عمه ام شروع به گریه کردن کرد
رفت پیش بابام جاتون خالی اونروز کتک مفصلی از بابا خوردم
خاطرات کودکی یادش بخیر
اگه یکی از دوستان قدیمی و یا همکلاسی های دوران ابتدایی،راهنمایی و... ببینی بخوای یادی از قدیما کنی کدوم خاطره براش تعریف میکنی؟
دوستان بازدیدکننده و هم ولایتی های عزیز ضمن بازدید از وبلاگ بهترین خاطره ای که از سیاهکوه در ذهن دارید در قسمت امکانات وبلاگ،ورود اعضاء ثبت نام کنید و یا در قسمت نظر بدهید تایپ و ارسال نمائید تا در وبلاگ به نمایش بذاریم.
این روزها به خاطر گرفتاریها و مشکلات زندگی کمتر دوستان قدیمی و هم کلاسیها رو می بینید تا با اونها از قدیما بگین و بخندید.
حال که با اینترنت سروکار دارید با ارسال خاطره دوستان خود را به یاد قدیما دعوت کنید.
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری کنیم
دوستان و هم محلیهای عزیز
با سلام
قصد داریم جهت پیشرفت و برطرف کردن مشکلات سیاهکوه انجمنی تشکیل دهیم.
از عزیزانی که دوست دارن در این امر خداپسندانه شرکت و همکاری نمایند دعوت بعمل می آید
لذا شما عزیزان جهت شرکت در این انجمن ابتدا مشخصات خود را برای ما ارسال نمائید تا بعد از ثبت نام از عزیزان شرکت کننده هر کدام به عنوان نماینده یک اداره انتخاب شود و از آن پس هر نفر پیگیری کارهای مربوط به یک اداره را انجام دهد.این انجمن هر ماه یک جلسه برگزار کند و هر نفر عملکرد و کارهای ماه قبل گزارش دهد و مشکلات باقی مانده را بحث و بررسی کنند و کارهای ماه بعدی برنامه ریزی شود تا بتوانیم برای وطنمان سیاهکوه کاری انجام داده باشیم.
همچنین عزیزانی که میتوانند نسبت به چگونگی بهتر تشکیل شدن و انجام کارهای این انجمن نظر دهند تا با کمک و همفکری همدیگر این انجمن را تشکیل داده و هرچه سریعتر نسبت به برطرف کردن مشکلات و کمبودهای منطقه سیاهکوه آستین همت بالا بزنیم.
بهتر است با شروع ماه محرم و جمع شدن بزرگان و عزیزان سیاهکوهی دور هم این انجمن تشکیل و اولین جلسه در این ماه برگزار شود پس عزیزانی که داوطلب می باشند هرچه سریعتر نسبت به ارسال مشخصات خود اقدام نمایند و دیگر دوستان و هم محلیهای خود را جهت شرکت در این انجمن تشویق و دعوت نمایند.
در پایان از کلیه عزیزانی که جهت پیشرفت و آبادانی منطقه سیاهکوه تلاش میکنند سپاسگزارم و از خداوند سلامتی و طول عمر پراز خیر و برکت جهت خدمت به خلق خواستارم.
با تقدیم احترام
احسان شهابی نژاد
مدیر وبلاگ وطنم سیاهکوه
دوستان و هم محلی های عزیز
با سلام
خواهشمند است در پیشرفت و زیبا تر شدن وبلاگ با ثبت نام در قسمت ورود اعضاء
با ارسال مطالب(خاطرات،اخبار،گویش محلی....)
مرا یاری کنید.
پیشاپیش از همکاری شما عزیزان سپاسگزارم.
با تشکر
احسان شهابی نژاد
مدیریت وبلاگ
.........................................................................................................................................
با سلام خدمت شما بازدیدکنندگان محترم
این وبلاگ جهت معرفی سیاهکوه بحث و بررسی مشکلات این روستا و رسوندن اونا به گوش مسئولین ساخته شده
روز اول که قدم در این راه گذاشتم فکر میکردم با استقبال هم محلی های عزیز سیاهکوهی روبرو میشم در اول وبلاگ دست یاری به سوی دوستان دراز کرذم امید داشتم با ارسال مطالب مرا یاری میکنید اما متاسفانه بعضی بازدید کننده های محترم به جای راهنمایی و عنوان مشکلات سیاهکوه و ارسال مطلب با ارسال نظر وانتقادهای توهین آمیزبه بعضی افراد باعث کدورت و ناراحتی میشن که خود نه تنها باعث پیشرفت سیاهکوه نمیشه بلکه بدتر از قبل میشه
لذا از شما هم محلی های عزیز و بزرگوار عاجزانه خواهش میکنم بیائید جدا از مسائل شخصی و جناحی نظر بدین اگر انتقادی دارین محترمانه عنوان کنید به کسی توهین نکنید اگر از کسی که کاری انجام داده اسمی برده میشه به خاطر تشکر از اون عزیز بزرگواره کاری نکنیم که بره و پشت سرش نگاه نکنه این مطالبی که من دروبلاگم که مطعلق به تمام هم محلی های عزیزه درج کردم هرجاش که مشکل داره شما نظر بدین اصلاح کنم
افراد زیادی کار برای سیاهکوه انجام دادن که نه تنها من بلکه اکثر هم محلی ها از آن بیخبرن اگر دوست داری عنوان بشه بفرست تا درج کنم اگر کاری میشه برا پیشرفت سیاهکوه انجام داد و از دست کسی ساخته هست عنوان کنید.
قسمت ورود اعضاء متعلق به شما عزیزانه روی ثبت نام کلیک کنید فرمی که باز میشه مشخصات خودتون رو وارد کنید و روی ثبت نام کلیک کنید هر بار که خواستید مطلبی ارسال کنید با وارد کردن نام کاربری و رمز عبور به قسمت ارسال مطلب برید و مطلب خودتون رو ارسال کنید تا در وبلاگ با نام خودتان درج بشه
در پایان از شما دوستان و هم محلی های عزیز خواهش میکنم اگر انتقادی از کسی هم دارید محترمانه عنوان کنید
با تشکر
احسان شهابی نژاد
مدیر وبلاگ